عزل وصی از وصایت

وصی شخصی است که وصیت کننده، او را برای اجرای وصیت تعیین می کند. موضوعی که وصی برای اجرای آن تعیین می گردد متعدد است. وصیت به نگهداری و سرپرستی اطفال، اداره اموال، تصفیه ترکه، اجرای کفن و و دفن و سایر امور که موصی به عهده وی قرار می دهد. وصی باید از دو دسته شرایط عمومی و اختصاصی در وصایت برخوردار باشد. لذا وصی باید اهلیت داشته و توانمند در اجرای وصی ...

وصی شخصی است که وصیت کننده، او را برای اجرای وصیت تعیین می کند. موضوعی که وصی برای اجرای آن تعیین می گردد متعدد است. وصیت به نگهداری و سرپرستی اطفال، اداره اموال، تصفیه ترکه، اجرای کفن و و دفن و سایر امور که موصی به عهده وی قرار می دهد. وصی باید از دو دسته شرایط عمومی و اختصاصی در وصایت برخوردار باشد. لذا وصی باید اهلیت داشته و توانمند در اجرای وصیت باشد و مانند امینی دلسوز رفتار نماید و عادل باشد. پس از فوت موصی وظیفه موصی آغاز می گردد و با وجود عدم اطلاع از وصیت، مکلف به اجرای موضوع تعهدی است که به عهده وی قرار گرفت است. در صورت عدم اقدام عزل خواهد شد.

الف طرفین دعوا

خواهان دعوی هر یک از وراث یا ناظر بر وصی است، بعید نیست که موصی له و طلبکاران نیز از باب طلبی که دارند بتوانند به عنوان خواهان، طرح دعوی نمایند.

ب دادگاه صالح

دادگاه عمومی محل آخرین اقامتگاه متوفی درامور راجع به ترکه و به تبع آن وصیت صالح به رسیدگی می باشد.

ج ارکان دعوی

شرط اساسی عزل وصی فقد شرایطی است که برای وصایت ضروری است. لذا دادگاه باید ابتدا همین رکن را احراز نماید.

عوامل متعددی موجب انعزال وصی می گردد. حجر، تعدی یا تفریط، خیانت در اموال، از دست دادن شرایطی که موصی مقرر کرده و مهم تر از همه عدم اقدام به وصیت مطابق با آنچه که وصیت شده موجب انعزال است که در صورت احراز آن ها توسط دادگاه با تحقیق محلی یا نظر کارشناس، دادگاه حکم صادر خواهد کرد.

مطابق قواعد عمومی، هر گاه شخصی متعهد به انجام کاری شده باشد و از اجرای آن خودداری کند، ملزم به اجرای آن می گردد. در وصیت این قاعده عمل نشده است و درصورتی که وصی به مورد وصیت عمل نکند، عزل می شود. دلایل متعددی برای پیش بینی مقنن می توان فرض کرد. مجانی بودن ذات وصیت، عدم قبولی وصی و مؤثر بودن شخصیت وصی دراجرای مورد وصیت و فسخ طبیعی آن در صورت عدم امکان اجرا می توانند توجیه کننده ماده 859 قانون مدنی باشند.

د مواد استنادی

ماده 80 قانون مدنی در وقف، از دست دادن شرایط متولی را موجب انعزال می داند که به لحاظ تشابه خصوصیات، در مورد زوال صفت وصی، نیز قابل اعمال است. 858 همین قانون در امانت وصی و 859 در عدم رفتار مطابق وصایت وصی قابل اعمال هستند. به نحوی که در رأی زیر خواهد آمد. تعدی و تفریط وصی موجب طرح دعوی انعزال گشته است. در خصوص دعوی آقای ج  با وکالت آقای ف به طرفیت آقای ح به خواسته صدور حکم به اعلام انعزال وصی به لحاظ تعدی و تفریط توضیحا بدین شرح که مرحوم ج خواهان را در معیت خوانده به عنوان وصی انتخاب و آقای ی به عنوان ناظر بر اعمال آنان قرار داده است و پس از فوت موصی به تاریخ 9/12/1357کلیه وراث وصیت را قبول می کنند و بدین ترتیب اوصیا شروع به اخراج ثلث از ماترک می نمایند، اما پس از فوت آن مرحوم خوانده و مورثه با اتحاد یکدیگر ثلث مورد وصیت را از ماترک خارج نمودند. چرا که یک قطعه زمین به مساحت حدود پانزده هزار متر مربع را جزء ثلث محسوب نمودند که در این اقدام خوانده در اعمال خلاف مفاد وصیت با ورثه هماهنگ شده است. نظر به اینکه:

اولا: دادگاه جهت احراز تخلف وصی در انجام امور وصایت به کارشناس ارجاع و نتیجه حاصله از نظریه کارشناسی دلالت بر صرف بخشی از عرصه و وجوه نقد به میزان ثلث در راستای وصایت دارد.

ثانیا: خواهان، جهت اثبات تخلف وصی ادله مثبته ای ابراز نداشته است، لذا دادگاه با مؤثر در مقام دانستن دفاعیات خوانده، دعوی خواهان را وارد ندانسته و مستندا به مادتین 1257 و 1258 ق م حکم به بطلان دعوی صادر و اعلام می دارد رأی صادره ظرف 20 روز از تاریخ ابلاغ قابل تجدیدنظر خواهی در محاکم تجدیدنظر می باشد.

 

 

 

 

 

 

 

چقدر این پست مفید بود؟

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 2.3 / 5. تعداد آرا: 6

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.


سوالات و نظرات کاربران

ارسال نظر